English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (705 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stand off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
half thickness U ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
teleprinter U واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinters U واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
piercing shell U گلوله ثاقب
multimedia U CP که قط عات لازم برای اجرای نرم افزار چند رسانهای دارد
sabot U روکش گلوله ثاقب
armor piercing capped U گلوله باکلاهک ثاقب
ballistics of penetration U شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
cannelure U شیار استقرار روکش گلوله ثاقب
Ultimedia U موضوعی در چند رسانهای در IBM که صوت و تصویر و ویدیو و متن را ترکیب میکند و سخت افزار لازم برای اجرا را مشخص میکند
wimps U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
MSX U استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند
shell proof U ضد نفوذ گلوله
soil shear strength U قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
target market U بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
compatibility U توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
burst interval U فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
shoulder U فاصله بین گلوله وباروت
shouldering U فاصله بین گلوله وباروت
shoulders U فاصله بین گلوله وباروت
visual elevation U فاصله مربوط به افت گلوله
shouldered U فاصله بین گلوله وباروت
large spread U فاصله گلوله ها راکم کنید
fine tune U تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
flexibility U توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
ergonomics U بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
man machine interface U سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
duty with troops U در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
convention U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
conventions U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
technical U وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
MMI U سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
databases U ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
database U ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
DirectSound U در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
flash to bang time U فاصله زمانی بین نور و صدای گلوله
d , top concept U تدابیر لازم برای رساندن سطح اماد سکو به سطح لازم در جبهه
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
kopfring U حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
kernel U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernels U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
graphical user interface U استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
bad break U مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
authorization to copy U اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
snapshots U 1-ضبط وضعیتهای کامپیوتر در یک لحظه . 2-ذخیره سازی محتوای صفحه پر در حافظه اصلی در یک لحظه
snapshot U 1-ضبط وضعیتهای کامپیوتر در یک لحظه . 2-ذخیره سازی محتوای صفحه پر در حافظه اصلی در یک لحظه
single space U در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
stalling U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stall U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
shop supply U وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
zero hour U لحظه شروع ازمایشات سخت لحظه بحرانی
link U اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
ballistic efficiency U کارایی بالیستیکی گلوله یاجنگ افزار بازده بالیستیکی
hacks U تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
hacked U تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
hack U تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
task organization U سازمان دادان برای رزم برش رزمی
sensitivity U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivities U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
config.sys U در -MS DOS فایل متن مشخصاتی که حاوی دستوراتی برای تنظیم پارامترها و بار کردن نرم افزار درایو است
modem U مودم خودکار که در هر لحظه قابل فراخوانی برای دستیابی به سیستم است .گ
IBM U اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
graphics U استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
SGML U استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
step U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
stepping U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
raptatory U لازم برای شکار
raptatorial U لازم برای شکار
hydration water U اب لازم برای ابش
micros U کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
microcomputer U کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro U کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
combat team U گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat developer U وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
quorum U اکثریت لازم برای مذاکرات
mantling U مواد لازم برای پوشش
draw weight U نیروی لازم برای کشیدن زه
climate for growth U شرایط لازم برای رشد
magic number U امتیاز لازم برای قهرمانی
warm standby U وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
check out time U زمان لازم برای تخلیه محل
light is necessary to life U روشنایی برای زندگی لازم است
operate U کل زمان لازم برای انجام یک کار
barrier material U مواد لازم برای ساختن موانع
product U ول مواد لازم برای تولید یک محصول
operates U کل زمان لازم برای انجام یک کار
products U ول مواد لازم برای تولید یک محصول
check out time U زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
operated U کل زمان لازم برای انجام یک کار
access time U زمان لازم برای پاسخگویی کامپیوتر
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
storage U فضای لازم برای ذخیره سازی داده
development U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
quorum U حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
ineligibly U بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
developments U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
compacted U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compact U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
housekeeping U امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
compacting U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
engineered performance U زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
compacts U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
canonical time unit U زمان لازم برای طی مسافتی معادل یک رادیان
proceed time U زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
adds U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
adding U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
add U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
stopping sight distance U فاصله دید برای ایست
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
meanest U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
compact U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
cure time U زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
limen U کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است
compacting U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacted U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
mean U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meaner U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
compacts U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
near collision U فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
step through U عمل برنامه رفع خطا که برای را خط به خط اجرا میکند تا خطا را در هر لحظه پیدا کند
externals U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
disorderly close down U آسیبی در سیستم که اخطار لازم برای قط ع طبیعی نداده است
executed U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
footprint U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
executing U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
execute U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executes U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
footprints U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
gibberish U اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
shook U : مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
combatcommand U فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat orders U دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combat power U نیروی رزمی استعداد رزمی
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
worded U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
warm-up U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
warm-ups U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
carrying U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carry U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carries U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
decompression table U جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
current asset cycle U زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
carried U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
orbital injection U دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
macronutrient U ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
word U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
cycles U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
exchange zone U فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
paramterization U عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار
parametric U عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار
mastered U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
fetch U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetched U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
masters U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
articled U کسیکهاستخدام شده و مشغول فراگیری دانش لازم برای کار خود میباشد
fetches U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
allocation U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
master U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
allocations U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
configure U نرم افزار واتصالات برای ایجاد یک سییستم خاص
circularization U تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
spanned U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spans U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
perspective U روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
perspectives U روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
span U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
tweaking U تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com